دخمه چیست ؟
دخمه یا برج خاموشان، یکی از آثار باستانی استان یزد، مکانی است که زرتشتیان، مردار آدمیان را که بنا بر عقاید آنها نجس و پاریار است در آن میگذاشتند تا گوشت مردار توسط درندگان و پرندگان خورده شود آنگاه باقیماندهٔ استخوانها را درون چاه میانهٔ دخمه انبار میکردند. بنا بر عقاید زرتشتیان دفن مردار موجب آلودگی عنصر مقدس خاک میگردید و لازم است ذکر شود که در دین زرتشتیان سوگواری و بیتابی برای مرگ عزیزان به سختی منع شدهاست.
معماری شگفت انگیز دخمه
دخمهها خواه ساخته شده بهدست انسان خواه برآمده از عوارض طبیعی بهگونهای آرایش مییافتند تا دسترسی گوشتخواران به مردار ساده شود؛ بدین منظور بیشتر آنها فاقد سقف یا میان فضا و در خارج سکونتگاه شهری و روستایی و معمولاً بر فراز بلندیها ساخته میشدهاند با گذر زمان و تغییرات دین زرتشت عملکرد دخمهها پیچیدهتر شد و وظیفه متلاشی کردن گوشت و نسج مردارها از درندگان به پرندگان (با تدابیری مانند مرتفع کردن دخمه یا محدود کردن دسترسی درندگان) مانند دخمه داریوش کبیر در نقش رستم شیراز و از پرندگان به نور عوامل طبیعی (مانند گنبد کاووس در استان گلستان) تغییر یافت. بیشتر دخمهها را دور از آبادی بر فراز تپهها میساختند، آنها برجی استوانهای شکل بودند که از سنگ ساخته میشدند تا از جنس خاک نباشند. بیشتر آنها شاید دری هم نداشتهاند و با نردبان به درونشان میرفتند. تخته سنگی طبیعی مییافتند و مرده را به آن میبستند، سپس کرکسها و لاشخورها بدان هجوم میآوردند و کالبد مرده را به جز استخوانها میخوردند و پاک میکردند. در میان این برج، چالهای بوده که استخوانهای بازمانده مردم عادی در آن میریختند و استخوان بزرگان و توانمندان را در «استودان» یا «اسدانه» نگه میداشتند. در هندوستان به جای «استودان»، «استوپه» دارند.
زرتشتیان در گذشته، دور از آبادی، شهر و مکان مسکونی انسانها بر روی کوههای نه چندان مرتفع فضایی را جسته و با رعایت آداب و رسوم مخصوص دینی، شالودهی آن را ریخته و حصاری به دور آن بالا میبردند. این حصار، دیوار مدور ضخیمی به شکل برج است که از مصالحی نسبتا محکم و با دوام ساخته میشد و پلکانی زمین هموار را به درب دخمهها متصل میکرد.
سطح داخلی دخمه به صورت پهنهی گردی است که تمام آن با تخته سنگهای بزرگ مفروش شده و به قسمتهای زیر تقسیمبندی میشود:
نوار دایرهی انتهایی متصل به دیوار پیرامون دخمه که مخصوص مردهاست.
نوار دایرهی میانی بعد از قسمت مردها که مخصوص زنهاست.
نوار دایرهی داخلی بعد از زنها که مخصوص کودکان است.
نهایتا در مرکز دایره چاه استودان یعنی استخواندان است که که سنگ متحرکی به نام ارویس در ته آن چاه وجود دارد. استودان یا وهنده عبارت است از چاهی در میان دخمه که به سنگ مفروش است و وقتی اجساد به وسیلهی مرغان لاشهخور از گوشت و پوست تهی شده و تحت تاثیر آفتاب کاملا خشک می شدند، استخوانها را در آن چاه میریختند تا تبدیل به خاک شوند و اینجا بود که توانگر و درویش به گاه مرگ در ته این چاه یکسان میشدند.
خاکسپاری مردارها
نسا یا مردار توسط فرد یا افرادی موسوم به نِساکش از خانه به محل دخمه انتقال مییافت و در آنجا تحویل مسئول دخمه میگردید و در آنجا باقی میماند تا متلاشی میشد و سپس فردی که تمام عمر محکوم به خارج نشدن از دخمه بود، بقایای استخوان و لوس باقیمانده را درون چاه وسط دخمه میریخت. در ایران هنوز دخمههایی یافت میشود اما زرتشتیان دیگر از آن استفاده نمیکنند. از معروفترین دخمههای ایران دخمه بندر سیراف است که بعد از اسلام به قبرستان مسلمانان تبدیل شد و نیز مقبره کوروش که تنها دخمه ساخته شده یه شکل خانه است.
دخمهها و آرامگاههای تاریخی مربوط به پیش از نفوذ اسلام در ایران که نوعی معماری صخرهای محسوب میشوند را گوردخمه مینامند.